همه چیز درباره عکس و شعر در مورد مادر فوت شده و مادر بزرگ در دسته سرگرمی سایت علم سرا
مادر یکی از بهترین انسان هایی است که روی زمین آفریده شده است . همیشه به مادر خود احترام بگذارید و هیچگاه او و محبت هایش را فراموش نکنید . در ادامه ما حدود صد شعر در مورد مادر گردآوری و برای شما روی سایت قرار دادیم . امیدواریم از خواندن این شعرها لذت ببرید .
مادر زشیره ی دادی تــــــو شیـــر مــــــــادر
در پـــای نــو جوانت گشتی تـــو پیـر مــــادر
کانون زندگـــانی گـــــرم از محبت تـــــوست
آغوش گــــرم خـــود، از مـــا مگیـر مـــــادر
فرشته زیر خاک! این باورم نیست
که دیگر سایهی او بر سرم نیست
نمیبینم به غیر از غصّه و غم
به دنیایی که در آن، مادرم نیست
کیست مادر؟ نقشه ایجاد ما
کیست مادر؟ بانی بنیاد ما
قلب او سرچشمه امید هاست
سینه او مشرق خورشیدهاست
برایم سایهی سر بود، مادر
نه گویا چیز دیگر بود، مادر
به دنیایم اگر چیزی نمیماند
فقط ای کاش مادر بود، مادر
برایم یار و یاور کاش میماند
کنارم روز دیگر کاش میماند
فغان و درد و آه و اشک و افسوس
نگاه گرم مادر کاش میماند
مادر ای والاترین رویا ی عشق
مادر ای دلوا پس فردای عشق
مادر ای غمخوار بی همتا ی من
اولین و آخرین معنای عشق
ز سر شد سایهات کوتاه، مادر!
جهانم شد مصیبتگاه، مادر!
سخن آموختی، رفتی، نمانده ست
مرا جز وای مادر! آه مادر!
مادرم ای فرشته بی بال من دوستت دارم چون بهترینی
زیباترینی، برای من محبوبترینی…
دوستت دارم به اندازه ستارههای
آسمون گل مهربان من، تو برای منی و
من برای تو شکزگزار خداوند هستم
ای عاشق و عاشق ترین
در پیش من هستی ترین
دادی به من عشقی دگر
تو پیش من صادق ترین
زنم از دیده بر دل روی مادر
منم مست کمان ابــروی مادر
گل از خجلت نقابی بر رخش زد
چو آمد عطر مشکین بــوی مادر
تو نمایانگر الطاف خدایی مادر
مروه و حج و صفایی مادر
زیر پای تو بهشت است بهشت
باز هم طفل توام ،هرچه کردم ، چه زیبا و چه زشت
در پی گذشت سالها
هنوز هم صدای قلب تو
نوازشگر روح خسته من است
مادرم . . .
مادر تابلوی آفریدگار است .
تار و پود روح مادر را از مهربانی بافته اند.
عشق مادر هدیه بزرگ خدا به انسان است.
پس قدر این هدیه بزرگوار را بدانیم .
مزارت آمدم دل ریش و با چشمان تر مادر
نبودی عمر دنیا کاشکی زین بیشتر مادر
تو با من همنشین بودی و چون جانم عزیز اما
بگو از من چه بد دیدی؟ که خود رفتی سفر مادر
هر لحظه در برابر من اشک ریختی
از چشم پر ملال تو خواندم شکایتی
بیچاره من، که به همه ی اشکهای تو
هرگز نداشت راه گناهم نهایتی
بوی بهشت می دهد دست دعای مادرم
سجده پس از خدا برم بر کف پای مادرم
اتش پاک عشق را دامن شوق می زند
در دل خام-سوز من حمد و نثای مادرم
سراپای وجودت ماه من پر مهر بود اما
کنون بی مهرت ای ماهم ندارم پا و سر مادر
ازآن روزی که صید دام عشقت گشته ام دانم
که آب و دانه خوش دادن ترا باشد هنر مادر
مادرم سواد شعر ندارد …
اما خودش زیباترین شعر دنیاست …
به گیسوی پریشانت چو این دل مبتلا بودست
در اندوه و غم هجرت شدم شوریده سر مادر
مرا بر بالهای خود به اوج آسمان بردی
کنون در آسمانی و شدم بی بال و پر مادر
تو صمیمیتر از آنی که دلم میپنداشت
دل تو با همه آینهها نسبت داشت
تو همان ساده دل سبز نجیبی که خدا
در میان دل پاکت صدف آینه کاشت …
تمام عالم امکان فدایت ای مادر
تمام عمر میکنم دعایت ای مادر
تمام روزی من از دعای خیر تو بود
وحاضرم که دهم جان برایت ای مادر
به شوق دیدنت هر شب روم در خواب تا شاید
که آن رخسار زیبا را ببینم تا سحر مادر
بیا امشب به بالینم مرا دریاب غمگینم
به آن چشمان پرمهرت مرا یکدم نگر مادر
ای مادر مقدس و ای مهربان من
ای روشنی قلب من و دیده گان من
عشق و صفا و مهرومحبت نشان تست
ای پرتو امید به دل ناتوان من
خداوندا عزیزم را تو یاری کن
پناهش باش و در حقش تو کاری کن
الهی هر چه میخواهد نصیبش کن
خدایا برلبش لبخندجاری کن
تو گوهری که در کف طفلی فتاده ای
من، ساده لوح کودک گوهر ندیده ام
گاهی بسنگ جهل، گهر را شکسته ام
گاهی بدست خشم بخاکش کشیده ام
الهی من بمیرم جایِ مادر
به چشمانم بمالم پایِ مادر
بیاد لای لایِ بچگی ها
منم با هی هیِ هیهای مادر
درباره این سایت